پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – پیدایش ارزش ویژه برند[۳۹] – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
به طور کلی، با بررسی تئوریهای نام تجاری در ادبیات بازاریابی، ۹ دیدگاه مختلف در رابطه با آن قابل شناسائی است که به شرح جدول زیر میباشد (بورنمارک، گورانسون و اسونسن[۳۳]، ۲۰۰۵).
جدول ۲-۱): دیدگاههای مختلف در تعاریف برند
- نام تجاری به عنوان یک محافظت کنندهی حقوقی و قانونی
- نام تجاری به عنوان یک شخص(شخصیت برند)
- نام تجاری به عنوان عامل ایجاد تفکیک
- نام تجاری به عنوان ارتباطات
- نام تجاری به عنوان شرکت
- نام تجاری به عنوان ارزش افزوده
- نام تجاری به عنوان سیستم شناسائی کننده
- نام تجاری به عنوان یک کل قابل رشد.
- نام تجاری به عنوان تصویر (تصویر برند)
دو تن از اندیشمندان، با بررسی تعاریف گوناگون از برند، دو رویکرد را به عنوان رویکردهای زیربنائی تئوریهای برند، شناسائی کردند که دیدگاههای ارائه شده در بالا را نیز در بر دارد. رویکرد اول، رویکرد افزوده به محصول[۳۴] است که نام تجاری را به عنوان چیزی اضافه شده به محصول تلقی میکند. در اصل، نام تجاری در اینجا وسیلهای برای تشخیص و شناسائی محصول است. این رویکرد، نام تجاری را عاملی در ارائه محصول جدید میداند.
رویکرد دوم، تحت عنوان دیدگاه کل گرا[۳۵] نامیده شده و تمرکز آن صرفاً بر خودِ نام تجاری است. در اینجا، نام تجاری به عنوان یک کل در نظر گرفته میشود که توسط آمیخته بازاریابی، به نیازها و خواستههای بازار هدف ترجمه میگردد. در این دیدگاه، کلیه عناصر آمیخته بازاریابی توسط نام تجاری با یکدیگر یکپارچه شده و تکتک اجزاء به گونهای مدیریت میشوند تا بتوانند در راستای احیای نام تجاری عمل کنند (وود، ۲۰۰۰).
نام تجاری و مدیریت برند
ادبیات ایجاد برند، در طی دهه گذشته، با تغییرات عظیمی مواجه شده است. ایجاد نام تجاری و نقش آن دائماً مورد تجدیدنظر و بازنگری بوده است. پیش از توجه و تمرکز بر نام تجاری و فرایند ایجاد آن، این مفهوم فقط به عنوان گامی از فرایند بازاریابی فروش محصولات بوده است. به عبارت دیگر، به نام تجاری تنها به عنوان بخشی از فرایند طراحی محصول جدید نگریسته میشد (کوتلر[۳۶]، ۲۰۰۰) بنابرین در گذشته نگرش نسبت به این مفهوم، به عنوان یک سری از تاکتیکها (و نه استراتژیها) بوده و روشهای ایجاد آن شباهتی با یک راهبرد نداشته است. در واقع ذهنیت سنتی، تمرکز بر جدیدترین محصول (و بیشترین تبلیغات) را به معنای تمرکز بر نام تجاری میدانست. امروزه برندها به عنوان یک نقطه آغاز تمایز بین پیشنهادات رقابتی مطرح میشوند به طوری که در موفقیت سازمانها نقش حیاتیای را ایفا می کنند. لذا به مدیریت برند، به عنوان یک فرایند استراتژیک (و نه تاکتیکی) توجه میشود (وود[۳۷]، ۲۰۰۰).
جدول۲-۲): تغییر نگرش مدیریت نام تجاری از دیدگاه تاکتیکی به استراتژیک (داویس و دان[۳۸]، ۲۰۰۲)
مدیریت سنتی برند
مدیریت استراتژیک ارزش ویژهی برند
مدیریت برند
استراتژی مدیریت ارزش ویژهی برند
حفظ و نگهداری برند
نمایندگان برند
حفظ و نگهداری برند
وفاداری عمیق
تبادلات و معاملات به دفعات
ارتباطات در طول دورهی زندگی
رضایت مشتری
تعهد مشتری
درآمد حاصل از محصول
درآمد حاصل از برند
تمرکز ۳ ماهه
تمرکز ۳ ساله
عایدی حاصل از سهم بازار
عایدی حاصل از قیمت سرمایه
بازاریابی و ادارهی برند
ادارهی حیطههای کارکردی برند
سنجههای آگاهی و یادآوری
سنجههای پیشرفتهی برند
هدایت نام تجاری از داخل از سازمان
هدایت نام تجاری از خارج از سازمان
پیدایش ارزش ویژه برند[۳۹]
در جایی که مدیریت نامهای تجاری در واحدهای کسب و کار کشورهای پیشرفتهای مثل امریکا در دهه های اخیر وجود داشته است، اما به طور خاص موضوع و مفهوم ارزش ویژهی نام تجاری تا سال ۱۹۸۰ چندان جای نیفتاده بود. درست در همان زمانی که برندهای پُر آوازهای مثل سیرز[۴۰]، آیبیام[۴۱] و کادیلاک[۴۲] شروع به قوی کردن شرکت خود از طریق رقابت با بهره گرفتن از پایین آوردن قیمتها کرده بودند، سهم بازارهای آنها، تنزل بیشتری پیدا کرد و در تمام کشور با یک رکود جدی مواجه شدند و سودآوری آنها به طور وخیمی کاهش پیدا نمود. تمامی این عوامل باعث گردید تا بعضی از این شرکتها به کوچکتر نمودن اندازه خود اقدام نمایند، در حالی که مدیر اجرائی شرکت سیرز ساختن یک نام تجاری را برای بقاء ضروری میدانست. بنابرین در طی مذاکراتی که بین بعضی از این شرکتها صورت گرفت، آنها درصدد بر آمدند تا با بهره گرفتن از سبد پورتوفولیوی، ارزش نامهای تجاری خود را افزایش دهند.
تشخیص شناخت نام تجاری به عنوان یک دارایی غیر قابل لمسِ ارزشمند منجر به افزایش علاقه به ارزش ویژهی نام تجاری به عنوان موضوعی برای تحقیقات نویسندگان و دانشمندان و مدیران بازاریابی گردید. (اکر، ۱۹۹۱؛ کلر، ۱۹۹۳).
با انجام تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته توسط این اندیشمندان مشخص گردید که کالاهای مرسوم و پر طرفدار در ابتدا به صورت موقت، موفقیتهایی را کسب نموده اند، اما در نهایت از سال ۱۹۸۰ کالاهایی که با یک نام تجاری خاص نامگذاری شدهاند، موفقیت این کالاها را با شکست مواجه نموده و بیشتر مورد استقبال مصرف کنندگان قرار گرفتند.
تا اینجا، مشخص گردید که نام تجاری دارای ارزش است، اما به راستی ارزش نام تجاری چیست؟ و چه چیزی سبب این ارزشآفرینی میشود؟ در واقع وجود چنین سؤالاتی موجب گردید تا مفهوم ارزش ویژهی نام تجاری مطرح میگردد.
تعاریف ارائه شده از ارزش ویژهی برند
اندیشمندان از معنای ارزش ویژهی نام تجاری برداشتهای گوناگونی داشتهاند. برخی آن را ارزش افزودهی نام نام تجاری به محصول، وفاداری به برند، شناخت برند، آگاهی از برند، کیفیت ادراک شده، مطلوبیت افزوده شده، تغییرات رفتاری ناشی از شناخت نام تجاری و … تعریف کردهاند(کلر[۴۳]، ۱۹۹۳؛ اکر[۴۴] و جاچیمتالر[۴۵]، ۲۰۰۰).
آکر[۴۶]، ارزش ویژهی نام تجاری را مجموعهای از ویژگیها و اعتبارات متصل به نام تجاری میداند که سبب افزایش یا کاهش ارزش ایجاد شده توسط محصول میشود. او، این ویژگیها را به پنج گروه وفاداری، آگاهی از برند، کیفیت تصوّرشده، و دیگر ویژگیها (علامت ثبت شده[۴۷]، امتیاز انحصاری و …) تقسیم کردهاست (آپشا[۴۸]، ۱۹۹۵) که در شکل زیر چارچوب مفهومی آن نشان داده شدهاست.
اقدامات بازاریابی
ابعاد ارزش ویژهی برند
ارزش ویژهی برند
ارزش برای شرکت
ارزش برای مشتری
شکل ۲-۲) : چهارچوب مفهومی ارزش ویژهی نام تجاری از منظر پرفسور آکر
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-08] [ 09:30:00 ق.ظ ]
|