-
- مسئولیت در جایی اعتبار میشود که فرد،دارای قدرت تمیز و ادراک باشد؛ لذا انسان ناآگاه که دارای قدرت درک و فهم نمیباشد را نمیتوان ملزم به انجام کاری کرد و به او مسئولیتی را سپرد.
-
- زمانی میتوان فرد را در مقابل وظیفهای که داشته است مورد بازخواست قرار داد که آن فرد، قبلاً مسئولیت خود را شناخته باشد و این مستلزم رسایی پیام و دریافت آن توسط فرد مکلف میباشد.
- تکلیف کردن نیازمند بر قدرت انجام وظیفه از سوی فرد مکلف است. لذا فرد ناتوان، هرچند که آگاه باشد به دلیل اینکه کار از حوزه عمل و قدرت او خارج است مسئول نخواهد بود.
زمانی میتوان فرد را مسئول دانست که او با اختیار و اراده خود، انجام یا ترک کاری را به عهده گرفته باشد نه اینکه مجبور به این کار شده باشد. بدون شروط ذکر شده فوق، مسئولیت دادن به کسی، بازخواست وی بنظر میرسد که معنایی نخواهد داشت.
مبحث دوم:تعابیرحقوقی مسئولیت
۳-۲-۱- مسئولیت در حقوق ایران
گفته میشود که در مورد که شخص ناگزیر از جبران خسارت دیگری باشد یا میگویند در برابر او «مسئولیت مدنی» دارد. مسئولیت لازمه داشتن اختیار است. انسان آزاد و عاقل از پیامد کارهای خویش آگاه و مسئول آن است[۷۲]. به همین جهت، نیچه حکیم آلمانی از مسئولیت به عنوان امتیاز یاد میکند و پارهای از نویسندگان فرانسوی قدرت غیرمستقل را ظالمانه و انسان بیمسئولیت را عامل آشفتگی دانستهاند. بنابرین مسئولیت شخص نسبت به جبران خسارت ناشی از اعمال فرد قاعدهای طبیعی و موافق قاعده است. بر مبنای این مسئولیت، رابطه دینی ویژهای بین زیاندیده و مسئول به وجود میآید. زیاندیده طلبکار، و مسئول، بدهکار میشود.
موضوع بدهی جبران خسارت است که به طور معمول با دادن پول انجام میپذیرد. در ایجاد این رابطه دینی، اراده هیچ یک از آن دو حاکم نیست. حتی، در موردی که مسئول به عمد به دیگری زیان میرساند، چون مقصود او اضرار است نه ایجاد دین برای خود، کار او را باید در زمره وقایع حقوقی شمرد. مسئولیت مدنی هیچگاه نتیجه مستقیم عمل حقوقی نیست.
۳-۲-۲- مسئولیت در حقوق انگلیس (کامن لا)[۷۳]
مقدمه بحث:تاریخچه کامن لا:
کامن لا که تا قرن هفدهم میلادی به زبان حقوقی نورمنها “کامیوم لی”نامیده میشد.زبانی بود که حقوقدانان انگلیس به آن سخن میگفتند و زبان نوشته حقوقی آن زمان در انگلستان مانند بقیه اروپا، زبان لاتینی بود.
کامیون لی یا کامن لا،در مقابل عرفهای محلی، حقوقی بود مشترک برای سراسر انگلستان.این نظام حقوقی در انگلستان پس از غلبه نورمنها بر این کشور به طور عمده در نتیجه فعالیت دادگاههای شاهی ساخته شد.
خانواده کامن لا علاوه بر حقوق انگلیس که منشا آن بوده است شامل انواع دیگر حقوق کشورهای انگلیسی زبان همچون آمریکا –کانادا (جز ایالت کبک)، ایرلندشمالی، استرالیاو جزایر آنتیل انگلستان است.
مبنای اصلی حقوق این خانواده را اخلاق ناشی از مذهب مسیح و سیاست مربوط به حمایت از فرد و آزادی او تشکیل میدهدو رفته رفته در حقوق آن ها قواعدی وضع شده که با قواعد گروه رومی ژرمنی شباهت فراوان دارد.
منبع اصلی حقوق این خانواده، قواعدی است که قضات دادگاهها در دعاوی خود اعمال میکنند. حقوق کامن لا حقوقی است عرفی، منتها نه به معنایی که ما از عرف و عادت در ذهن داریم. مقصود از عرف رویهای است که بین دادگاهها مرسوم بوده؛ از آن تبعیت میکنند، لذا اصول حقوقی در این نظام، از قانون نشأت نمیگیرد[۷۴].
این حقوق نمونه بارز یک حقوق مبتنی بر آرای قضایی است و از راه مطالعه رویه قضایی است که باید مطالعه منابع را آغاز کرد.
در انگلستان امروز، قوانین و آییننامهها (مقررات تفویضی یا مقررات تبعی)[۷۵] را نمیتوان در رأی نقش ثانوی دانست. در حال حاضر با الهام از سیاست ارشادی، قوانین بسیاری وضع شده اندکه حقوق پیشین را عمیقاً دگرگون کرده و بخش نوینی در حقوق انگلیس پدید آورده است.
منبع دیگر در این نظام حقوقی، عرف و عادت است که به دو بخش “عرف عمومی باستانی و عرفهای محلی” تقسیم میشوند.
منبع دیگر، عقاید علمای حقوق میباشد که توسط قضات نوشته شده و به “کتب معتبر” معروف هستند[۷۶].
یکی دیگر از منابع مهم دخیل در نظام حقوقی کامن لا “عقل” است. این طرز تفکر که “حقوق قبل از هر چیز عقل است” امروزه در انگلستان گرایش آشکاری به پذیرش آن ایجاد شده است که البته لازم به ذکر است که این موضوع بسیار سال پیش در تاریخ اسلام مورد عنایت و ملحوظنظر فقه امامیه بوده و بر اساس آن چه قواعد و دستورالعملهایی که نتیجه نگرفتهاند.
در ادامه باید اضافه کرد که نظامهای رومی- ژرمنی نظامهای بسته محسوب میشوند ولی کامن لا یک نظام باز است که در آن قواعد جدید همواره پدید میآیند و این قواعد بر پایه عقل استوارند.
پس از شناختی کوتاه از نظام حقوقی کامن لا، مسئله مسئولیت را از دیدگاه این نظام ترسیم میکنیم.
در حقوق انگلیس، تعریف مرسوم را «وینفیلد» ارائه میکند.
در این حقوق و به تبع آن در حقوق آمریکا، اصطلاح مسئولیت با خطا و تقصیر درهم آمیخته و مسئولیت ناشی ازخطا tortuous liability)) یا به اختصار «حقوق خطاها» (torts law) نامیده میشود. در کامن لا، این مسئولیت با عنوانهای ویژه، مانند تجاوز[۷۷]، مزاحمت[۷۸]، اهانت[۷۹] و جهل[۸۰]، مطرح میشود. (همانند قانون مدنی ایران- که به پیروی از فقه، عنوانهای ضمان قهری را در اتلاف و تسبیب و عقب و استیضاء خلاصه میکند)، ولی در نظریه های جدید نویسندگان کوشیدهاند که از قالب محصور و سنتی خارج شود و نظریه عملی مسئولیت را ارائه کنند.
وینفیلد در تعریف مسئولیت خطایی مینویسد: «مسئولیت خطایی در اثر نقض تکلیفی که قانون آن را مقرر کردهاست ایجاد میشود …» و در واقع سبب مسئولیت یا تقصیر را تعریف میکند و آن را از مسئولیت ناشی از اراده یا قراردادی جدا میسازد.
این تعریف، در نظریه های جدیدتر، از نظر قلمرو مسئولیت، مورد انتقاد قرار گرفته است و بعضی به این نتیجه رسیدهاند که تعریف جامعی نمیتوان به دست داد. هنوز هم این بحث پایان نپذیرفته است که نظریه عمومی بر این رشته از حقوق حکومت دارد و باید آن را حاکم بر خطا (torts law) نامید یا هر تقصیر قواعدی ویژه خود دارد و مسئولیت مدنی را باید حقوق خطاها (law of torts) گفت تا نشانی از گوناگونی مبنای مسئولیت در هر عنوان باشد.ولی، روحیه قضایی هیچگاه خود را پایبند نظریه عمومی مسئولیت نکرده است و عدالت و عقل و تجربه را به قیاس منطقی ترجیح میدهد.
۳-۲-۳- مسئولیت در فقه
[سه شنبه 1401-09-08] [ 09:29:00 ق.ظ ]
|