.
۳-۲-۲نشانگرهای سرمایه گذاری کارا:
ارزش فعلی خالص، یکی از بهترین معیارهایی است که بدان وسیله طرحهای سرمایهای را ارزیابی می کنند ارزش فعلی خالص یک پروژه عبارت از ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی مورد انتظار (تنزیل شده برمبنای نرخی که نشان دهنده ریسک جریانهای نقدی مورد استفاده آتی باشد) منهای ارزش فعلی کل وجوهی که از زمان حال سرمایه گذاری می شود بریکام( ۲۰۰۸) به عبارت دیگر ارزش فعلی هر نوع فعالیتی که مستلزم جریانهای نقدی ورودی و خروجی در یک دوره زمانی است عبارتست از ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی منهای ارزش فعلی کل جریانهای نقدی خروجی اگر مبلغ خالص مجموع سرمایه گذاری در زمان صفر صورت گیرد ارزش فعلی خالص این گونه تعریف می شود. کل ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی منهای مبلغ سرمایه گذاریریموند(۲۰۰۲) برای محاسبه ارزش فعلی خالص در بودجه بندی سرمایه ای از عامل حداقل نرخ بازده استفاده می کنند ارزش فعلی خالص را چند گونه می توان تفسیر کرد.
- اگر مقدار ارزش فعلی خالص مثبت، یعنی بزرگتر از صفر شود نرخ بازده طرح سرمایه گذاری بیش از حداقل نرخ بازاری مورد نظر است.
۲- اگر مقدار ارزش فعلی مساوی صفر باشد نرخ بازده طرح سرمایه گذاری با حداقل نرخ بازده مورد نظر برابر است.
۳- اگر مقدار ارزش فعلی خالص منفی، یعنی کوچکتر از صفر بشود نرخ بازده طرح سرمایه گذاری کمتر از حداقل نرخ بازده مورد نظر است.
دلیل و توجیه برای روش ارزش فعلی خالص راحت و آسان است ارزش فعلی خالص به مبلغ صفر بیانگر آن است که جریانهای نقدی طرح برای بازپرداخت مبلغ سرمایه گذاری شده و تأمین نرخ بازده مورد توقع روی آن سرمایه کاملاً کافی میباشد اگر ارزش فعلی خالص طرح مثبت باشد آن طرح بیش از مبلغ مورد نیاز جهت بازپرداخت هزینه بدهی و تأمین مالی مورد توقع سهامداران وجوه حاصل مینماید و این وجوه نقد اضافی فقط به سهامداران شرکت تعلق خواهد داشت بنابراین، اگر شرکتی طرحی را با ارزش فعلی خالص مثبت به اجرا درآورد ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت بریکام( ۲۰۰۸) با عنایت به مقدمه فوق در رابطه با کارایی سرمایه گذاری حداقل به دو شاخص عمده در این زمینه میتوان اشاره نمود.
الف) شرکتها به منظور تأمین مالی فرصتهای سرمایه گذاری خود نیاز به افزایش به میزان و مبلغ مورد کفایت دارند زیرا در یک بازار کارا کلیه پروژه های دارای ارزش فعلی خالص میبایست مورد سرمایه گذاری قرار گیرند اما تحقیقات زیادی در علم مدیریت مالی مؤید این مطلب میباشد که محدودیتهای شرکتها در تأمین مالی به میزان کافی توانایی سرمایه گذاری در پروژه های دارای پتانسیل لازم را از مدیران سلب می کند (رابطه ۷ در نمودار ۱-۲) در نتیجه شرکتهایی که با محدودیت در تأمین مالی مواجهه میباشند پروژه های دارای ارزش خالص مثبت را به علت هزینه های بالای تأمین مالی کنار میگذارند که این امر منتج به سرمایه گذاری کمتر از حد در شرکت می گردد (عبور از فرصتهای سرمایه گذاری دارای ارزش فعلی خالص مثبت به شرح رابطه ۱۰ در نمودار ۱-۲) (بیدل و همکاران)
ب) حتی در شرایطی که شرکت موفق به تأمین مالی به میزان کافی گردد هیچگونه ضمانتی وجود ندارد که سرمایه گذاری صحیحی انجام شود به عنوان مثال مدیران ممکن است در اثر گزینش اشتباه پروژه های نامناسب و ناکارا (رابطه ۱-۶ در نمودار ۱-۲) منابع موجود را در زمینهای اشتباه مصرف و آنها را به هدر بدهد که در این صورت شرکت:
۱) به سمت سرمایه گذاری بیشتر ازحد سرمایه گذاری در پروژه های دارای ارزش فعلی خالص منفی به شرح رابطه ۱-۸ در نمودار ۱-۲
۲)سرمایه گذاری کمتر از حد سوق داده می شود ( در اثر از دست دادن منابع موجود به علت سرمایه گذاری در پروژه های نامناسب و ناکارا و عدم امکان سرمایه گذاری درپروژههای مناسب دارای ارزش فعلی خالص مثبت به شرح رابطه ۲-۸ در نمودار ۱-۲
سوالات یا اهداف پایان نامه :
۱سؤالات تحقیق
شرکتها برای رشد و توسعه خود نیازمند یافتن فرصتهای سود آور هستند. برخی از شرکتهای برای افزایش سود آوری خود اقدام به سرمایه گذاری می نمایند که میزان سرمایه گذاری متناسب با شرایط مالی شرکت نیست و ممکن است شرکتها را دچار کمبود نقدیگی و یا مشکلات حاد تر نماید، بازار نیز در واکنش به این مشکل نقدینگی ممکن است با ابهام به آینده شرکت بنگرد. از این رو تغییرات مثبت در شرکت را نیز به علت سابقه مشکلات نقدینگی شرکت با تخفیف(کمتر از واقع) ارزش یابی می نماید. بنابراین تغییرات وجوه نقد و افزایش آن کمتر از واقع اریابی می شود. بنابراین واکنش سرمایه گذاران با سطوح سرمایه گذاری می تواند ارتباط داشته باشد. از این رو سوالی که مبنای تحقیق حاضر است بدین صورت می باشد.
- آیا ارزش وجه نقد برای سرمایه گذاران در شرکتهایی که دارای سطوح مختلف سرمایه گذاری هستند یکسان است ؟
۶-۱ فرضیه های تحقیق
۱) ارزش وجه نقد در شرکتهای با بیش سرمایه گذاری کمتر از شرکتهای بدون بیش سرمایه گذاری است.
۲) ارزش نهایی وجه نقد با بیش سرمایه گذاری رابطه معکوس دارد.
۷-۱اهداف تحقیق
شرکتها استراتژىهاى مدیریت وجوه نقد خود را بر محور دو هدف تعیین مىکنند:
۱٫تهیه و تأمین وجه نقد براى انجام دادن پرداختهاى شرکت؛
۲. به حداقل رساندن وجوهى که در شرکت بهصورت راکد باقى مىماند.
هدف دوم بازتاب این طرز تفکر است که اگر اقلامى از دارائى بهدرستى مصرف نشود، هیچ نوع بازدهى براى شرکت نخواهد داشت. متأسفانه، این دو هدف ممکن است با یکدیگر در تناقض باشد. پائین آوردن سطح وجوه نقد و بهکارگیرى کلیه وجوه نقد احیاناً باعث کمبود وجه نقد براى پرداختهاى به موقع شرکت مىشود؛ بنابراین، استراتژىهاى مدیریت وجوه نقد باید بهگونهاى باشد که بین این دو هدف نوعى هماهنگى ایجاد شود. بنابر این مدیریت صحیح نقدینگی می تواند بر عملکرد آتی و بازدهی سهام تاثیر مستقیم بگذارد و در عین حال میزان مورد انتظار وجه نقد در شرکت می تواند مانع از بروز مشکلات نقدینگی شود. در این تحقیق اهداف زیر را می توان در نظر داشت.
۱) بررسی واکنش سهامداران نسبت به وجوه نقد نگهداری شده در شرکت با توجه به بیش سرمایه گذاری یا کم سرمایه گذاری شرکت ها .
۲)بررسی ارزش نهایی وجوه نقد نگهداری شده و رابطه آن با افزایش و یا کاهش سطوح سرمایه گذاری.
[جمعه 1400-02-31] [ 11:44:00 ق.ظ ]
|