هم اکنون در ایران دانشگاه ها و مؤسساتی وجود دارد که آموزش انواع مهارت ها را به علاقه مندان در قالب دوره های کوتاه مدت و بلند مدت ارائه می‌کنند. در این راستا سه عامل مهم می بایست مدنظر قرار گیرد:

    1. آموزش مهارت های کارآفرینی باید ‌بر اساس نیازهای فوری سازمان ها و شرکت ها توسعه یابد.

    1. این مطلوبیت در سطح ملی اولویت بندی شوند.

    1. هماهنگی و تقسیم کار بین مؤسسات برای رسیدن به اهداف مورد نظر ایجاد گردد. (ابراهیمی و زارعی، ۱۳۸۷: ۲۰).

۲-۲-۱۱٫ متغیرهای مهارت های کارآفرینی

مهارت های مورد نیاز کارآفرینان را هیسریچ در کتب کارآفرینی خود (۱۳۸۳) در سه دسته ی مهارت های شخصی،‌ مدیریتی و فنی تقسیم بندی می‌کند. هر یک از این مهارت ها نیز متغیرهایی دارد که به شرح هر کدام پرداخته می شود.

۲-۲-۱۱-۱٫ متغیرهای مهارت های شخصی کارآفرینی

    • کنترل و نظم درونی: عقیده ی فرد نسبت به اینکه وی تحت کنترل وقایع خارجی یا داخلی می‌باشد یا خیر را مرکز کنترل می‌نامند. بیشتر کارآفرینان را دارای مرکز کنترل درونی توصیف نموده اند. افراد با مرکز کنترل بیرونی معتقدند که وقایع خارجی که خارج از کنترل آن ها می‌باشد، سرنوشت آن ها را تعیین می‌کند. کارآفرینان موفق، به خود ایمان دارند و موفقیت یا شکست را به سرنوشت، اقبال یا نیروهای مشابه نسبت نمی دهند. به عقیده آن ها شکست ها و پیشرفت ها تحت کنترل و نفوذ آن ها بوده و خود را در نتایج عملکردهایشان مؤثر می دانند (احمدپور داریانی، ۱۳۷۸: ۸۲).

    • ریسک پذیری: ریسک پذیری به معنای پذیرش و استقبال از خطرات حساب شده در کسب و کار می‌باشد. این ویژگی از ویژگی هایی است که در اکثر کارآفرینان وجود دارد (صمد آقایی، ۱۳۷۷).

    • نوآوری: نوآوری فرایند خلق چیزی جدید است که ارزش قابل توجهی برای فرد، گروه، سازمان، صنعت یا جامعه دارد. یکی از ویژگی های شرکت های کارآفرین و فرد کارآفرین نوآور بودن است. حل مسائل و پیگیری فرصت ها به راه حل هایی نیاز دارد که بسیاری از آن ها ممکن است مختص یک وضعیت خاص باشد. ‌بنابرین‏ خلاقیت و نوآوری حاصل از آن، برانی بقاء و موفقیت شرکت امری حیاتی است (هیگینز، ۱۳۸۱: ۱۹- ۱۸).

    • توانایی اداره ی تغییر: ما در زمانی زندگی می‌کنیم که روند دگرگونی در فناوری ها، با شتاب فراوان افزایش می‌یابد و موج هایی می آفریند که همه ی صنایع را در برمی گیرد. نمی توان جلوی دگرگونی ها و تغییرات را گرفت یا خود را از آن ها پنهان کرد. باید نگاه ها را بر آن ها دوخته و برای رویارویی با آن ها آماده شد. برای مقابله با تغییرات عصر حاضر برنامه ریزی ها کاری از پیش نمی برند و توان پیش‌بینی این گونه دگرگونی ها را ندارند. البته این بدان معنا نیست که باید از برنامه ریزی دست برداشت بلکه برنامه ریزی باید همانند سازمان ها و واحدهای آتش نشانی باشد، چناچه آن ها نمی توانند محل آتش سوزی را در آینده پیش‌بینی کنند ولی گروهی آن چنان توانمند و کارآمد آماده می‌سازند که می‌توانند همانند رخدادهای عادی به هر پیشامد دشوار و پیش‌بینی نشده ای پاسخ مناسب دهند. ‌بنابرین‏ کارآفرین نیز باید به همین صورت توانایی اداره تغییر را داشته باشد و باید توان تشخیص و تغییر جهت باد و برگزیدن مسیر مناسب را داشته باشد (ایال و اینبور[۸]، ۲۰۰۳). این توانایی برای ادامه آینده ی کار کارآفرین بسیار مهم و حساس است.

    • تغییر محوری: دانشمندان و نظریه پردازان مدیریت و علوم رفتاری بر این عقیده اند که شرایط بیرونی و درونی سازمان (یا شرکت) همواره در حال دگرگونی است این دگرگونی ها با سرعت انجام می پذیرد و تمامی سازمان را در بر می‌گیرد در بیرون سازمان شرایط محیطی معمولاً غیر ثابت و در نوسان است. شرایط اقتصادی، هزینه و دسترسی به مواد و سرمایه لازم تکنولوژی تازه و قوانین و مقررات همگی به سرعت در حال تغییرند. در درون سازمان کارکنان تغییر می‌کنند و با خود اندیشه ها و دانش های تازه می آورند, در چنین شرایطی کارآفرین یا مدیر به عنوان عامل تغییر همیشه با مسئله تغییر سر و کار دارند، زیرا تغییر امری اجتناب ناپذیر است. او باید در مقابل تغییر نگرشی مثبت داشته باشد و آماده اعمال تغییر در مواقع لزوم باشد.

    • پافشاری، مقاومت و پشتکار: افراد موفق به نیروی پشتکار ایمان دارند. این یک باور است که پافشاری و مقاومت برای انجام یک کار همیشه با موفقیت همراه است. هیچ توفیق بزرگی بدون پشتکار و جدیت بی وقفه مقدور نمی شود. اگر به افرادی که در هر زمینه ای موفق شده اند بنگریم، می بینیم که آن ها لزوماًً‌ بهتر، باهوش تر، سریع تر و قوی تر از دیگران نبوده اند، بلکه پشتکار و مقاومت بیشتری از دیگران داشته اند. یک کارآفرین نیز برای موفقیت در کار خود باید پشتکار و مقاومت لازم را داشته باشد

  • رهبری و دوراندیشی:‌ دوراندیشی، قدرت دیدن همه چیز قبل از به وقوع پیوستن آن ها است. پیتر دراکر در کتاب خود «‌ کنترل آشوب و هرج و مرج» مهارتی را شرح می‌دهد که یک مدیر و رهبر خوب به آن نیازمند است، این مهارت که برای دوران آشوب ضروری است همان دوراندیشی است..

۲-۲-۱۱-۲٫ متغییرهای مهارت های مدیریتی کارآفرینی

    • برنامه ریزی و تعیین اهداف: برنامه ریزی بدین معنی است که مدیر از قبل درباره هدف ها و اقدامات مورد نظر می اندیشد و کارها و اقدامات وی ‌بر اساس یک روش، برنامه یا منطق قرار دارد. برنامه باعث می شود که سازمان دارای هدف های بلند مدت شود و مدیر برای دستیابی ‌به این هدف ها بهترین رویه را اتخاذ نماید. (استونر، فری من و گیلبرت، ۱۳۷۹: ۱۲).

    • تصمیم گیری:‌ تصمیم گیری فراگرد گزینش شیوه عمل خاصی برای حل مسئله یا یک مشکل ویژه است. تصمیم گیری دو نوع است: یا معمول و با برنامه است که این نوع تصمیم گیری مطابق با عادات، قواعد و یا رویه های مشخص اتخاذ می شود و یا غیر معمول و بی برنامه است که این نوع تصمیم گیری با مسائل و مشکلات غیر عادی سرو کار دارد. تصمیم گیری فعالیتی حساس و پر اهمیت برای یک مدیر و یا یک کارآفرین است (هرسی و بلانچارد، ۱۳۷۹).

    • روابط انسانی:‌ در دهه های ۳ و ۴ قرن حاضر بر پایه تحقیق های قابل ملاحظه این نتیجه گیری حاصل شد که محیط های کار در واقع زمینه‌های اجتماعی پیچیده ای هستند که درک و فهم رفتار در آن ها از طریق توجه به نگرش های کارکنان، روابط اجتماعی، ارتباطات غیر رسمی و متغیرهای دیگر امکان پذیر است. ماری پارکتر فالت معتقد بود که در هر کار جمعی، مسئله مهم ایجاد و حفظ روابط انسانی پویا و هماهنگ است, توجه به روابط انسانی در محیط کار برای کارآفرینان و اداره یک کسب و کار موفق، لازم و ضروری بوده و باید در آموزش کارآفرینان مورد توجه قرار گیرد.

    • بازاریابی: در فرهنگ واژگان (Bennett)، بازاریابی، فرایند برنامه ریزی، طراحی، قیمت گذاری، ترفیع و توزیع ایده ها و کالا و خدمات به منظور خلق مبادله است که اهداف فردی و سازمانی را برآورده می‌سازد. مهارت بازاریابی یکی دیگر از مهارت های مورد نیاز برای کارآفرینان است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...