.

سرقفلی منفی

اگر ارزش دفتری خالص داراییها بیشتر از قیمت بازار کل واحد تجاری (ارزش سرمایه ای) باشد.این ما به التفاوت را سرقفلی منفی می نامند.

ارزش سرمایه ای    <    ارزش دفتری خالص داراییها (ارز جاری کل داراییها – بدهیها)

در مثال بالا  ارزش خالص داراییها مساوی   ۶۰۰۰۰۰۰۰  = ۱۰۰۰۰۰۰۰  -   ۷۰۰۰۰۰۰۰

ارزش سرمایه ای  ۵۰۰۰۰۰۰ ریال سود سالانه بر مبنای بازده ۱۰% مساوی ۵۰۰۰۰۰۰۰ ریال ریال خواهد بود مشاهده می کنید که:

۵۰۰۰۰۰۰۰  <   ۶۰۰۰۰۰۰۰

سرقفلی منفی در بسیاری از واحدهای تجاری ناموفق وجود دارد، اما آن را برای گزارش در ترازنامه مجزا نمی کنند و تنها گواه بر وجود آن پایین بودن نرخ بازده خالص داراییها نسبت به نرخ بازده واحدهای تجاری مشابه است.

 

۶-۲) ارزش بازار

۱-۶-۲) مدیریت مبتنی بر ارزش

از مدیریت مبتنی بر ارزش تعاریف زیادی شده است ، عامل مشترکی که دراکثر تعاریف به آن اشاره شده است ، اصول ارزش سهامدار می باشدکه این موضوع در تعریف ذیل مشاهده می شود .

« یک رویکرد مدیریتی که ایجاد ارزش برای سهامدار را در مرکز فلسفه شرکت قرار می دهد و حداکثر کردن ارزش شرکت با توجه به استراتژی شرکت و ساختار و فرآیندها می باشد . در این رویکرد پاداشها براساس ایجاد ارزش است و بر اساس این رویکرد معیار سنجش عملکرد مشخص می شود».

همچنین در مقاله ای که در زمینه مدیریت مبتنی بر ارزش توسط واتسون و پیتر  ارائه شد ، از مدیریت مبتنی بر ارزش بعنوان فرایند مستمری یاد شده است که مستلزم صرف انرژی زیادی است .« مدیریت مبتنی بر ارزش فرایند مستمری است که با برنامه ریزی استراتژیک شروع می شود و هدف آن دستیابی به مزیتهای رقابتی می باشد ، که در سایه این مزیت رقابتی ، سود اقتصادی افزایش و در نتیجه نرخ بازده سهامداران افزایش می یابد » (روگر و میلس[۳]،۲۰۰۳)
عکس مرتبط با اقتصاد

مدیریت مبتنی بر ارزش از رشته مدیریت استراتژیک در اواخر دهه ۱۹۷۰ پدیدار شد . علاقه به روشها و معیارهای مبتنی بر ارزش آشفتگی ها را در مورد سود حسابداری سنتی از بین می برد . مدیریت مبتنی بر ارزش ، این نکته را که داده های حسابداری نمی توانند یک دید خوب و آشکار از عملکرد شرکت را به نمایش بگذارند تصدیق می کند و بر مبنای مفهومی می باشد که عمکرد مالی را بصورت عملکرد اقتصادی ، به بهترین شکل نشان می دهد .
حسابداری

بیشتر مطالعاتی که در زمینه ارزش و اندازه گیری ارزش انجام شده است عمدتاً در آمریکا صورت گرفته است . آلفـرد راپاپـورت تعدادی مقـاله در اواخـر ۱۹۷۰ به چاپ رساند و نهایتاً در ۱۹۸۶ « ایجاد ارزش برای سهامدار» [۴] را نوشت .  جوئل استرن [۵] « سود هر سهم محاسبه گر نیست» [۶] را در مجله تحلیل مالی در ۱۹۷۴ به چاپ رساند و تعدادی متن دیگر در این زمینه در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نوشته شد . تام کپلند ارزیابی را در ۱۹۸۹ نوشت. بنت استیوارت کتاب در جستجوی ارزش را در ۱۹۹۱ و جیم مک تاگارت کتاب ضرورت ارزش رادر ۱۹۹۴ نوشت .

پایه مفهومی و اساسی در این رویکرد درآمد اضافی است . در مقالات دیگری شالوده اصلی این رویکرد را درک بهتر از مفاهیم در آمد اضافی ، هزینه سرمایه ، جریان نقدی تنزیل شده می دانند و تاکنون شرکتهای زیادی خود را به این روش متعهد کرده اند (استریرینگ[۱۳]،۲۰۰۱، ۷۹).

مدیریت مبتنی بر ارزش  به هر فرد در سازمان می آموزد که تصمیمات خود را مبتنی بر درک خویش از میزان کمک این تصمیمات به ارزش شرکت اولویت بندی کنند. دیدگاهی که عملکرد شرکت را با ارزش آن مرتبط می سازد. در مفهوم ایجاد ارزش بین شرکتهای بزرگ و واحدهای تجاری کوچک تفاوت وجود دارد و آن هم بحث مالکیت است که این بحث ناشی از تعارض بین منافع سهامداران بعنوان مالکین و مدیران به عنوان نمانیدگان آن است (قنبری ، ۱۳۸۲، ۶۱).

هنگامیکه مدیر کمتر از صددرصد سهام عادی شرکتی را در داشته باشد مسئله نمایندگی بصورت بالقوه بوجود می آید . اگر شرکت از نوع مالکیت انفرادی باشد ، مدیریت در دست مالک است و بنابر فرض ، مالک و مدیر بگونه ای عمل می کند که رفاه خود را به حداکثر برساند و ممکن است برای به حداکثر رساندن ثروت سهامدار دست به کارهای پرمشقت نزند ، زیرا بخش کمتری از این ثروت به اوتعلق خواهد گرفت .‌ بدیهی است که می توان از برنامه های ایجاد انگیزه ، اعمال محدودیت ها و اجرای مقررات انضباطی ، مدیران را در مسیری هدایت نمود که به بهترین شکل ممکن درصدد تامین هدفهای سهامداران برآیند .

[۱]-Value Based Management

[۲]-Watson , jodi , wells peter

[۳]- Roger W. Mills

[۴]- Creating shareholder value

[۵]- Joel stern

[۶] - Earning per share Don’t count

۴- Tom Copland

۵- Valueation

[۹] - The Quest for value

[۱۰] - Jim Mctaggart

[۱۱]- Value Imperative

[۱۲]- Resedual Income

[۱۳]-Steering

[۱۴]-Agency Problem

سوالات یا اهداف پایان نامه :

 

) اهداف تحقیق

هدف کلی این پژوهش بررسی این موضوع است که آیا دو مورد از مهمترین ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری یعنی مربوط بودن و قابلیت اعتماد ،در مورد اقلام داراییهای نامشهود و سرقفلی مصداق دارند یا خیر. در حقیقت می توان هدف این تحقیق را کمک به استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری در مورد وجود و یا عدم وجود کیفیت اطلاعات بطور موردی در خصوص ارزش های گزارش شده داراییهای نامشهود و سرقفلی بیان کرد(مریدی پور و موسوی، ۱۳۸۵، ۲۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...