مقام معظم رهبری نیز درباره تخلق به اخلاق الله می فرماید:

 

اصلاً فایده اساسی و هدف اصلی این است که انسان‌ها متخلق به اخلاق الله بشوند. تخلق به اخلاق الله مقدمه برای یک کار دیگر نیست، کارهای دیگر، مقدمه برای تخلق به اخلاق الله است. عدل مقدمه تخلق به اخلاق الله و نورانی شدن انسان‌ها است. حکومت اسلامی و حاکمیت پیامبران، برای همین است؛ «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»

 

ب- تقوا:

 

تقوا یک هدف اساسی تربیتی است … والعاقبهُ التقوی، سرانجام نیک مخصوص تقواست. کلمه تقوا به معنای حفظ و نگهداری است و وقتی این کلمه در زمینه اخلاقی و تربیتی ‌در مورد انسان به کار می رود به معنای حفظ خود، تسلط بر خود، اراده خود و قرار دادن اعمال و رفتار خود در مسیر عقلانی است.

 

هدف اساسی تعلیم و تربیت این است که خود را طوری بار آورند که خود اداره کننده خویشتن باشد، تمایلات یا هواهای نفسانی خود را تحت کنترل در آورد و از آنچه غیر منطقی و غیرعقلانی است خود را دور سازد و آنچه شایسته انسان بودن اوست انجام دهد. (شریعتمداری، ۱۳۷۹: ۱۳۱)

 

در رابطه با تقوا آیت اله مکارم شیرازی در کتاب ‌مثل‌های زیبای قران در پیام مهم آیه شریفه ۳۵ سوره رعد آورده است:

 

از آیات متعدد در می یابیم که میزان پاداش الهی در آخرت، تقواست. و به دو روایت اشاره ‌کرده‌است:

 

۱- پیامبر گرامی اسلام (ص) در روایت کوتاه و پرمعنایی می فرماید: «تمام التقوی اَن تتعلم ما جَهِِلتَ و تَعمَلَ بما عَمِلتَ» تقوای کامل به دو چیز تحقق می‌یابد. نخست اینکه، آنچه نمی دانی و بدان نا آگاهی، فراگیری و دیگر اینکه، به آنچه می‌دانی جامه ی عمل بپوشان.

 

‌بر اساس این روایات ندانستن عذر تلقی نمی شود، بلکه انسان موظف است آنچه را نمی داند بیاموزد و سپس به آن عمل کند. در روز قیامت به کسانی که می‌گویند نمی دانیم، خطاب و عقاب می شود که چرا یاد نگرفتید؟!

 

۲- حضرت علی(ع) نیز در روایتی کوتاه و جالب می فرماید: «مَن مَلِکَ شهوتَهُ کان تقیّا» کسی که مالک شهواتش باشد باتقواست.

 

انسان باتقوا مالک غضب، شهوت، حب جا و مقام، حب شهرت جناح گرایی و … است و بر همه این امور تسلط دارد. (مکارم شیرازی، ۱۳۸۶: ۳۱۴)

 

مقام معظم رهبری نیز درباره معنا و آثار تقوا می فرماید:

 

مفهوم تقوا در اسلام، به معنای مراقبت دائمی یک انسان از حرکت خود واز مسیر و انگیزه های خود و از آن سمتی است که آن را اتخاذ کرده و دارد حرکت می‌کند؛ آن مراقبت دائمی را تقوا گویند – نوعی هوشیاری ، خودپایی، پرهیز و بر حذر بودن، لذا در عمل شخص هم تقوا مهم و مؤثر است در جامعه هم مؤثر است. در هدایت جامعه ، هم تقوای شخص مهم است، هم تقوای آن کسانی که روی اشخاص اثر می‌گذارند… یعنی ما به فکر دنیا هم باشیم، تقوا لازم داریم؛ به فکر پیروزی و عزت هم باشیم، به فکر موفقیت در میدانهای جهانی، یا به فکر رضایت خدا هم باشیم، در هر حال تقوا لازم داریم. ببینید، تقوا یک ارزش اسلامی به معنای مطلق است. (بانکی پورفرد، ۱۳۸۰: ۱۳۳)

 

و در بیانی دیگر می فرماید:

 

عالمی که وجدان بیدار و تقوا نداشته باشد، اضّر از هر دشمن بر جامعه اسلامی است. (همان: ۱۳۳)

 

ج- ذکر و یاد خدا:

 

ذکر و یاد خدا یعنی همان توجه به او؛ کسی که خالق تمام هستی است و در نظام تکوین همه چیز به سوی اوست حرکت هر جنبنده ای به ذکر و یاد اوست و در این راه هر موجودی دارای شعور و آگاهی بیشتری باشد بیشتر خود را به او نزدیک می بیند. هرکس به اندازه معرفت خود نسبت به خدا به او توجه دارد و این معرفت نیز به ذکر و یاد او ایجاد می شود. و اگر کسی دچار غفلت شد از یاد او باز می ماند و خودش دچار خسران و زیان شده است. در واقع کسی که ذکر می‌گوید خداوند را اطاعت ‌کرده‌است و خداوند نیز به همین واسطه به او عنایت دارد. یکی از نکات مهم این است که ذکر باید خالص و برای خدا باشد. امام صادق(ع) می فرماید:

 

خود را برای رضای خدا خالص گردان. طاعت های خود را هر چند زیاد باشند در مقایسه با احسان و بخشش های او اندک شمار، زیرا اگر بزرگ بپنداری سبب می شود که ریا، خودبینی، سفاهت، تندخویی نسبت به مردم، زیاد دانستن عبادت ها و فراموش کردن احسان و نعمتهای خداوند گرفتار شود و جز به دوری تو از خداوند افزوده نمی شود و با گذشت روزگار، جز وحشت و اضطراب عاید نمی گردد. (واثقی راد، ۱۳۸۳: ۳۲۵)

 

کسی که ذکرگو است خداوند نیز او را یاد می آورد. علی علیه السلام می فرماید: من ذکرالله ذکره. کسی که خداوند را به یاد آورد خداوند او را یاد می آورد یعنی به او توجه می‌کند. (همان: ۳۳۲)

 

ذکر خداوند باعث کمال انسان است و ذکر غیرخدا مایه حسرت و پشیمانی است. کسی که در طول عمر ذکر غیرخدا را بگوید روزی خواهد رسید که در می‌یابد که عمر خود را تلف کرده و سودی نبرده است و ارزشی کسب نکرده است چون ارزش هر چیزی با ذکر خداوند ارزیابی می شود.

 

شهید مطهری در کتاب سیری در نهج­البلاغه آورده است:

 

ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. علی علیه السلام در خطبه ۲۲۰ درباره یاد حق که روح عبادت است چنین می فرماید:

 

«خداوند یاد خود را صیقل دلها قرار داده است و دلها بدین وسیله از پس کری شنوا و از پس نابینایی بینا و از پس سرکشی عناد رام می‌گردند. همواره چنین بوده و هست که خداوند متعال در هر برهه ای از زمان و در زمانهایی که پیامبری در میان مردم نبوده است، بندگانی داشته و دارد که در سرّ خیر آن ها با آن ها راز می‌گوید و از راه عقلهایشان با آنان تکلم می‌کند. (شهید مطهری، ۱۳۸۹: ۹۴)

 

ذکر دو نوع است: قلبی و لسانی. گاهی انسان با لسانش خدا را ذکر می‌کند مثلاً در روز چندین بار تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را بر زبان جاری می‌کند. این نوع ذکر خوب و ارزنده و پسندیده است و در ارزشش روایات زیادی آمده است، و این ذکر زبانی خود زمینه ای است برای ذکر قلبی و یا اینکه اثری است از آثار ذکر قلبی و مرتبه ایست از مراتب ذکر. اما این ذکر به تنهایی کافی نیست بلکه باید همراه با توجه قلبی و حالات قلبی باشد، نه اینکه زبان، ذاکر باشد و قلب غافل، که این ذکر، ذکر نیست و اگر هم باشد از آن کاری ساخته نیست. زمانی که قلب متوجه نباشد و معنای الفاظی را که به زبان می آورد نداند و تصدیق نکرده باشد و به آن ها ایمان و اعتقاد نداشته باشد آن ذکر نمی تواند اثربخش و حیات آفرین و اطمینان آور باشد. (تقوی)

 

مقام معظم رهبری نیز در رابطه با ذکر و یاد خدا می فرماید:

 

بیشترین و بهترین راه تامین اخلاق اسلامی، ذکر و به یاد خدا بودن است. (بانکی پورفرد، ۱۳۸۰: ۱۳۴)

 

د- دوری از تکبر:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...