عنوان صفحه
شکل۱-۱: مدل مفهومی تحقیق (Hussey, 1996, p.870) 10
شکل ۱-۲: مدل مفهومی از چارچوب های تئوریک برای مطالعه مدیریت استراتژیک منابع انسانی (رایت و مک ماهان، ۱۹۹۲) ۱۷
شکل ۱-۳: دیدگاه تئوری نقش برای درک اقدامات مدیریت منابع انسانی در سازمان ۲۷
شکل ۱-۴: مدل هیوسی در استراتژیهای منابع انسانی (مدلی که پژوهش حاضر براین اساس بنا شده است (Hussey, 1996, pp.69-84) 30
شکل ۲-۱: مدل مفهومی تحقیق ۱۰۰
شکل ۲-۲: مدل در حالت ضرایب تخمین استاندارد ۱۰۳
شکل ۲-۳: مدل در حالت ضرایب ضرایب معناداری ۱۰۴
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار ۲-۱: مراحل انجام تحقیق ۶۸
نمودار ۲-۲: نمودار مستطیلی وضعیت جنسیتی نمونه ۸۱
نمودار ۲-۳: نمودار مستطیلی وضعیت تحصیلی نمونه ۸۲
نمودار ۲-۴: نمودار مستطیلی وضعیت سابقه کاری نمونه ۸۳
نمودار ۲-۹: نیز هیستوگرام متغیر مشارکت کارکنان ۹۱
نمودار ۲-۶: نیز هیستوگرام متغیر استراتژی وظیفه ای ۹۳
نمودار ۲-۷: نیز هیستوگرام متغیر استراتژی توسعه ای ۹۴
نمودار ۲-۸: نیز هیستوگرام متغیر استراتژی الگو مدار ۹۶
نمودار ۲-۵: نیز هیستوگرام متغیر استراتژی تحول آفرین را نشان میدهد. ۹۷
فصل اول
کلیات
۱-۱- مقدمه
درگذشته نه چندان دور ، املاک ، سازهها ، ساختمان و ثروت های غیر منقول از جمله مهمترین ومعتبرترین دارایهای یک سازمان محسوب می شد. امارفته رفته و باشتاب گرفتن تغییرات وفشردگی رقابت زمینه ظهور قدرت جدیدی تحت عنوان ” تفکر ” و ” اندیشه ” فراهم گردید . در چنین فرایندی ، سازمان موفق وپیشرونده ، سازمانهایی محسوب می شدند که از قوه تعلق و تفکر واندیشه برتر و در یک کلام منابع انسانی غنی تر برخوردارباشند.
در این شرایط سازمانها تلاش نمودند حجم دارایها و املاک خودراکاهش داده ونگاه خود رابه غنی سازی وجذب نیروی انسانی ماهر و متخصص معطوف نمایند . درچنین شرایطی مدیرانی موفق هستند که چالش های فراروی مشارکت وانگیزش کارمندان رابه حداقل رسانده وزمینه های بروز خلاقیت وایده های جدید رافراهم نمایند. با توجه به استقرار ایده های ” مدیریت دانش ” و ” مدیریت علمی ” درسازمانهای جدید وپاسخگویی مناسب این ایده ها به نیازه های امروزه این سازمانها ،طراحی وایجاد استراتژیهایی که به مشارکت حداکثری کارکنان منتهی شود یک اصل انکار ناپذیر است . هرچقدر که این استراتژِیها به سمت حداقل نمودن استرس وفشارهای جانبی باشد وکارمندان را به سمت “احساس تعلق ” به سازمانها سوق دهد ، سازمان به آسانی میتواند به دستیابی اهداف امیدوارتر باشد . تجارب وتحقیقات قبلی موید این مطلب است که هرچقدر میزان مشارکت کارکنان در امورسازمان کمتر باشد ومدیریت زمینه کمتری رابرای ” احساس تعلق “پرسنل فراهم نماید ، سازمان در حصول به هدف توفیق حداقلی داشته است و در مواردی که مدیریت سازمان زمینه را برای مشارکت کارکنان در فرایند تصمیم گیری واجرافراهم نموده است ، علاوه برای افزایش انگیزش در کارکنان ، هدف ها قابل دسترس ترشده اند.
درتحقیق فرارو تلاش شده علاوه بربررسی تحلیل ها وتحقیقات قبلی در این خصوص ، نگاه جدیدی به مقوله مشارکت کارکنان وارتباط آن بااستراتژیهای سازمانی داشته باشد وبه همین منظور استراتژیهای وظیفه مدار ، توسعه ای ، تحول آفرین و الگو مدار را درسازمان صداوسیمای مرکز کهگیلویه وبویراحمد مورد مطالعه وبررسی وسنجش قرارداده است .
۱-۲- بیان مسأله اساسی تحقیق
بروز تغییرات سریع در اوضاع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی، استراتژیهای سازمانی چه در سطح شرکت[۱]، چه در سطح کسب و کار[۲] و چه در سطح وظیفهای[۳] به شدت متحول شده و متحول خواهد شد. تحت چنین شرایط متغیر و پیچیده و متحولی ادامه بقا و ارائه عملکرد اثربخش از سوی سازمانها مستلزم مشارکت کارکنان[۴] در امور سازمانهاست . به اعتقاد پریستون و پست[۵] انقلاب اول در مدیریت، سلسله مراتب سازمانی، انقلاب دوم جدایی مالکیت از مدیریت بود و اکنون مشارکت به عنوان سومین و مهمترین انقلاب در مدیریت مطرح شده است و به اعتقاد بنیس[۶] مهمترین چالشهای سازمانی در این دوره از زمان عبارت است از جهانیشدن، تغییر سریع تکنولوژی و از همه مهمتر توانمندسازی و درگیر کردن و مشارکت کارکنان در امور سازمان است. (مشبکی، ۱۳۷۷، ص ۱۳)
بر اساس نظریه پیچیدگی هنگامی که هم محیط و هم سازمان دارای رفتار پیچیده باشند روش استبدادی و تمرکزگرا آنقدر آسیبپذیر و ناکارامد میشوند که نمیتواند بقای سازمان را در بلند مدت تضمین کنند و به عبارت دیگر نظامهای پیچیده مستلزم مشارکت هوشمندانه تمامی افراد ذیربط در سازمان است.
از طرف دیگر مدیریت منابع انسانی از دهه ۱۹۹۰ به بعد، هم از ویژگی کارمداری و هم انسانمداری برخوردار است. این ویژگی تأکید بر این دارد که استراتژیهای منابع انسانی باید در تار و پود سازمان تنیده شود و حصول اهداف آن سازمان را مورد حمایت قرار دهد. اما ویژگی مذکور در عین حال این واقعیت را به رسمیت میشناسد که با افراد نمیتوان همانند منابع دیگر معامله کرد. مدیران درگیر با مسائل مدیریت منابع انسانی در واقع همه مدیران باید درکی عمیق از ارزشهایی، حاصل بکنند که کارکنان را هدایت و با انگیزه سازند که یکی از راه های انگیزشی برای کارکنان، مدیریت مشارکتی است. (آرمسترانگ، ترجمه ابیلی و موفقی، ۱۳۸۰، ص ۵۰)
افزون بر پنجاه سال از آغاز تحقیق و بررسی درباره اهمیت مشارکت کارکنان در امور سازمان میگذرد، طی این دوره زمانی هریک از محققان و دانش پژوهان بر اساس نوع ارتباط و با علایق خویش، مقوله مشارکت کارکنان در امور سازمانی را مورد مطالعه قرار دادهاند و در این تحقیقات برخی از عوامل و متغیرهای سازمانی که به نوعی بر مشارکت کارکنان در امور سازمان مؤثر بودهاند، مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتهاند.
حال در این تحقیق همان طور که از عنوان آن مشخص است، ارتباط و نقش استراتژیهای منابع انسانی در میزان مشارکت کارکنان مورد تبیین قرار میگیرد که البته در تبیین این ارتباط از مدل چهار استراتژی منابع انسانی دیوید هیوسی[۷] یعنی استراتژی وظیفه مدار[۸]، توسعهای[۹]، تحول آفرین[۱۰] و الگو مدار[۱۱] استفاده خواهد شد. (Hussey, 1996, p.870)
۱-۳- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
مشارکت کارکنان در امور سازمانها، طی چند دهه اخیر به طور قابل ملاحظهای گسترش و عمومیت یافته است. تحقیقات به عمل آمده بیانگر آن است که بسیاری از سازمانهای بزرگ هر کدام به نوعی از شیوه های مشارکت کارکنان استفاده میکنند. مقایسه سازمانهای سنتی با سازمانهایی که از شیوه مشارکتی استفاده کردهاند حاکی از آن است که در سازمانهای برخوردار از شیوه مشارکت، ترک خدمت و جابجایی کارکنان کمتر، عملکرد افراد بیشتر، نگرش نسبت به کار مثبتتر و اثربخشی سازمانی بالاتر است.
[دوشنبه 1401-09-07] [ 07:36:00 ب.ظ ]
|